خط بارون

بال

    نظر

به نام او....

نمی خوام بمونم و رفتنم ، نرفتنم باشه ...

نمی خوام بال هام وببندم و..منتظر تموم شدن بارون بشم....

.

.

می خوام بال بزنم و برم ....

.

.

می خوام برم ....پیش کسی که عاشقمه...

کسی که دوستم داره..

 و منو به خاطر بدی ها و دل شکستنام رها نمی کنه .....

.

.

منو دوست ندار به خاطره اینکه.......تو مشکلات یاریَش بدم..

نه به خاطر اینکه ...

.

.

اگه بهش بی اعتنایی هم کنم ..قهر نمی کنه ...و بذاره بره...

اگه ازش بخوام که  برم پیشش ناراحت میشه ...

چون ...دوست نداره ..من خوشیه این دنیا رو از دست بدم....

اون کسی نیست جز......

 

 

پ.ن. هیچ وقت ازش رفتنو نخواید....

چون بال هاتون ....خیس میشه از ناراحتیش.....

چون یک جور ناشکریه.............

                                                                     بال هاتون بارونی .....التماس دعا....


یادگاری

    نظر

به نام خدای بارون ......

وقتی اشک هات و به در خت بهاری هدیه میدی ....

خزون میشه و برگهاش می ریزه !

وقتی می ذاری و میری ......

اشک هات و یادگاری نگه میداره ....

وقتی بر میگردی و پشت سر ت رو نگاه میکنی ....

مبینی اشک هات وسردی نگات تبدیل به یخی شده که روی این دل خزون سنگینی میکنه.....

.

.

پس هیچ گاه اشک هات هدیه نده و انتظار نداشته باش که همیشه براش ...زنده باشی ...

نه یک یادگاری.....

 

 

پ.ن. توی این دهه ی فاطمیه ما رو دعا کنید....

                                                              بارونی باشید... التماس دعا.........


بر استان بهار

به نام خدای بارون

خورشید خم شد تا نگاهت راببوسد

گل غنچه شد تا قرص ماهت را ببوسد

هفت اسمان افتاد در اینه ی اب

تا لحظه ای رد نگاهت را ببوسد

افتاده حتی سایه ی خورشید بر خاک

تا ذره ای از گرد راهت راببوسد

شب خیمه زد بر سایه ی روشن های نیزار

 تا تار مژگانت سیاهت راببوسد

در برکه خم شد روی عکس ماه در اب

نیلوفری ، تاروی ماهت راببیند

با سوز سینه برلب تفتیده ی عشق

اتش زدی تا دود اهت راببوسد

دل استین افشاند بر وهم دوعالم

تا استان بارگاهت راببوسد............

 

                  اثری از مرحوم زنده یاد قیصر امین پور

 

 


نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت!

    نظر

                

به نام خدای بارون

 

نمیدونم امروز خوشحال باشم یاناراحت !

اخه!امروز روز تولدمه!

خوشحال باشم ازاینکه یکسال بزرگتر شدم !

یاناراحت باشم از اینکه دارم بزرگ میشم !پام پامو تودنیای بزرگترها میذارم!

 

نمیدونم !

اخه کوچیک بودن رودوست دارم !

دوست دارم همیشه بچه بمونم!

حالا هر چی باشه امروز روز تولدمه !

امروز روز بارونی شدنه !

بارون همیشه بااشکهاش که غم وبه کسی هدیه نمیده !

بلکه طراوت ومحبت روهم هدیه میده!

.

.

.

تولدتولد تولدم مبارک !     

.

.

 .   

 بای..............اگه امدید تولدم کادویادتون نره.......

 

 

 


چتر ها را باید بست!

به نام خدای باون

چتر هاراباید بست!

زیر باران باید رفت!

فکر را، خاطره را،زیر باران باید برد!

با همه مردم شهر ،زیر باران باید رفت!

دوست را، زیر باران باید دید !

عشق را، زیر باران باید جست......

زیر باران باید بازی کرد !

زیر بارانباید چیز نوشت ،حرف زد، نیلوفر کاشت.

زندگی تر شدن پی درپی ،

زندگی اب تنی کردن در حوضچه اکنون است.

کار مانیست شناسایی راز گل سرخ

کار ما شاید این است

که در افسون گل سرخ شناور باشیم.

.

.

سهراب سپهری